مهدیار 313

یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

مهدیار 313

یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

مهدیار 313

به امید ظهور مولا و سرورمان حضرت حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
امام مهدى علیه السلام :خدا با ما است و نیازمند دیگرى نیستیم . حق با ما است و باکى نیست که کسى از ما روى بگرداند

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵۳ مطلب با موضوع «مهدویت» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

راه اجابت دعا در چیست؟ خیلی وقت ها ما از خداوند چیزهایی می خواهیم که به ما داده نمی شود.
در قرآن و کلام اهل بیت علیهم السلام پیرامون مسئله اجابت دعا صحبت شده است. یکسری فاکتورها و شرایطی وجود دارد که اگر به درستی رعایت شود اجابت دعا قطعی است.
باید شرایط درست چیده شود و اسباب را فراهم کرد، خداوند ابا دارد که کارهایش را بدون نظام سبب و اسباب انجام دهد. اگر این نظام سبب و اسباب را رعایت کردید پس نتیجه می گیرید.
خدا یکسری فرمول هایی دارد که جبر هستند و هیچ تغییری نخواهد کرد حتی خدا برای پیامبران الهی هم تغییر نداده که به آن سنت های الهی گفته می شود.
در درجه ی اول باید سنت های الهی را به خوبی شناخت.
قرآن درباره دعا می گوید: {أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ/۶۲/نمل} مضطر کسی است که به اضطرار رسیده، پس یکی از شروط به اجابت رسیدن دعا این است که فرد واقعا دچار اضطرار شده باشد.
دوم چیزی که بسیار مهم است این که فقط و فقط از خداوند اجابت دعایش را بخواهد و به خدا توکل داشته باشد.
یکی دیگر از شرایط استجابت دعا زمان ها و مکان های خاصی است که خدا در نظر گرفته که احتمال اجابت دعا را افزایش می دهد، برای مثال دعا کردن تحت قبه امام حسین(ع)، صحرای عرفات ، مسجد، هیئت و یا سجده ی آخر نماز وتر که بسیار در روایات سفارش شده، که تمام این ها توسط امام معصوم گفته شده کسانی که وسیله ی رساندن ما به خداوند هستند.
و اما زمان های خاصی وجود دارد که احتمال اجابت دعا بسیار است مانند شب جمعه، شب قدر، هنگام بارش باران و...
پس در نتیجه ما در کجا قرار بگیریم و یا در چه زمانی دعا کنیم و چه شرایطی را به وجود بیاوریم، همه ی اینها در اجابت دعا موثر است.
مورد دیگر اصرار و تکرار در دعا کردن است، خداوند شنیدن صدای بنده اش را دوست دارد.
امام صادق(ع) می فرماید: گاهی بنده چیزهایی از خدا می خواهد، خدا به فرشتگان می گوید با فاصله به او بدهید تا بیشتر بخواهد.
یک وقت هایی ما خواسته هایی داریم که در آن فقط منفعت خود را می بینیم و متوجه نیستیم که این دعا در نظام سبب و اسباب الهی تضاد دارد.
{چه بسا چیزی بر شما ناخوشایند باشد، در حالی که خیر و صلاح شما در آن است و شما نمی دانید و همچنین شاید چیزی را دوست داشته باشید که ضرر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید. سوره بقره آیه ۲۱۶ }
التماس دعای فرج


مهدیار

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت زینب(س) کتاب کربلا را می بندد و مهر خاتمه را میزند.
وقتی بالای پیکر مطهر اباعبدالله(ع) حاضر می شود پیکر مطهر را کمی بلند کرد و رو به آسمان گفت: " اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان " خداوندا این قربانی اندک را از ما بپذیر!
اباعبدالله(ع) رهبر جنگ سخت کربلا هستند و حضرت زینب(س) قهرمان جنگ نرم است.
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود، ایشان واقعه ی کربلا را جهانی کردند که بعد از هزار و چهارصد سال من و شما درباره ی مولایمان امام حسین(ع) صحبت می کنیم این شاهکار قهرمان جنگ نرم حضرت زینب(س) است.
حضرت زینب(س) یکی از کارهایی که انجام می دهند برملا کردن دروغ های آن ها است. جنگ رسانه ای و عملیات روانی که یزید و اطرافیانش درست می کنند حضرت زینب(س) طوری پاسخ می دهد که دشمن رسوا می شود.
حضرت زینب(س) رسانه ی امام زمانش بود.
پاتک نرم به دشمن می زند کاری که امروز من و شما باید انجام بدهیم.
امروز مهم ترین سوادهایی که ما باید داشته باشیم، سواد رسانه ای است.
امروز عرصه، عرصه ی جنگ نرم است. چطور شما از ولایت درست می توانید دفاع کنید. در حوزه ی جنگ نرم امروز کسی شمشیری نکشیده، اصلا امام زمان(عج) در دسترس دشمن نیست، با وجود قدرت نظامی شیعه اصلا دشمن دستش به مراجع و فقهای ما هم نمی تواند برسد.
اما در حوزه ی جنگ نرم و فرهنگی ما ضعیف عمل کردیم. در اینجا باید الگوی ما حضرت زینب کبری(س) باشد.
التماس دعای فرج

مهدیار



انگیزه نامه نگاری ها در کوفه چه بود؟
1. یک عده شیعیان بودند که خواص بودند مثل حضرت حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه که آخر هم خودشان را به کربلا رساندند. مثل سرد خزاعی ، رفاعه و امثال اینها. شیعه آن موقع یعنی کسایی که شیخین را قبول داشتند و بعد حضرت علی ع را قبول داشتند و روی عثمان نقد داشتند.
2. یک عده ای عموم مردم بودند که نامه نوشتند. مثلا طرف یه نامه می نوشت زیرش 20، 30 تا امضا بود. اینها کسایی بودند که جو احساسی اینها را گرفته بود.بعضی موقعها برخی امام زمان را با شور می خواهند، دنبال شعور نیستند. آقا بیا، آقا بیا امتحان دارد اللهم عجل لولیک الفرج یک سری امتحانها از شماها گرفته میشود تا معلوم شود پای کار هستی یا نه؟
امام حسین می فرمود: دین لقلقه زبانشان هست. بگذار جنگ شود آن موقع می فهمید چه میشود. مردم عبد دنیا هستند.
اصلا کلا مردم کوفه مردم احساسی بودند.
3. مورد سوم : عده ای که انگیزه نامه نگاری داشتن برای عقب نماندن از خواص شیعیان و عوام بود.
اینها کسانی بودند که می گفتند حسین ع بیاید میشود حاکم بعد می خواهد پست هارا تقسیم کند می گوید مثلا آقای شبعث شما که نامه ننوشتید شرمنده پستی در کار نیست.

درسهایی که از جامعه کوفه می توانیم بگیریم؟
1. کوفه برایش اثبات شده بود و حجت تمام شده بود که بنی امیه آدمهای خوبی نیستند این هم نتیجه زحمت امام حسن مجتبی بود.
2. با اینکه برایشان اثبات شده بود قدرت استقامت نداشتند. قرآن می فرماید: ان الذین آمنوا ثم استقاموا
3. خواص رفاه زده بی بصیرت دوران خلیفه دوم و سوم. اینها صحابه ای هستند که شکمهایشان چاق و چله شده مثل طلحه و زبیر.
4. ایرادی که به مردم کوفه وارد است با وجود اینکه ابن زیاد تا به حکومت رسید 12 هزار نفر از علوی ها را به زندان انداخت مثل مختار و امثالهم که نتوانستند به کربلا بروند، و ابن زیاد هم دور آنجا را گارد ویژه چید که نروند به امام حسین کمک کنند چرا مثل حبیب و مسلم بن عوسجه به شط نزدید؟ چرا به آب نزدید خودتان را برسانید.صحبت، صحبت جان ولی شماست. امام حسین  جونش درخطره. حبیب پیر مرده نود سالشه میزنه به آب خودشو میرسونه.
5. جامعه کوفه دوقطبی شده بود. دو قطب سیاسی علوی و عثمانی. اینان چنان دوقطبی شده بودند که همدیگر را می زدند. این خیلی خطر دارد . چرا فکر می کنید رهبری بعد از برجام تأکید کرد که جامعه دوقطبی نشود. چون امنیت مردم را می بیند. چون دو سال بعد را می بیند.
6. اینها عهد شکستند. کسی که عهد بشکند خدا لعنتش میکند مخصوصا عهد تشکیل حکومت ولی معصوم. اسلا می گوید اسلام نیاور (لا اکراه فی الدین)  اسلام آوردی بخواهی ترکش کنی مجازات سختی میشوی.

بدون امام حسین علیه السلام نمی شود به امام زمان عج رسید.
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدیار

بسم الله الرحمن الرحیم
مردم کوفه یکسری ویژگی ها دارند:
اصالت پول:مردم کوفه اهل اصالت سود بوده اند .
انگار برای کوفیان یک قانون نانوشته شده بود .چرا؟
چون مبنای شکل گیری آن ها شده بود(بجنگید و پول بگیرید .) یعنی هرچه بیشتر بجنگی پول بیشتری خواهی گرفت.
 ویژگی بعدی کوفیان بعد از پول پرستی احساسی بودن آن ها بوده است.
البته بنده نمیدانم افراد نظامی زیاد احساسی نیستند شاید هم به خاطر این است که در این شهر تنوع مذهبی زیاد بوده است. یکی دیگر از ویژگی های کوفیان ضعیف بودن آن ها در مقابل عملیات روانی بوده است. کوفه براساس اصالت سود برپا شده بود. این ها می دیدند درکجا به غنیمت بیشتری می رسند به آن جا می رفتند .به طور کلی این آدم ها برای غنیمت به کربلا کشیده شده بودند.
این ماجرا از کجاست؟
مبنای کوفیان بر این اساس بنا شده بود.
جامعه وقتی بر اساس اصل مالی و پولی شکل بگیرد خیلی خطرناک است زیرا با پول در جامعه خیلی کارها امکان پذیر است.
اگر مسائل مالی اصل قرار بگیرد باید منتظر فتنه ی مذهبی باشید.
زیرا در آیات قرآن میخوانیم :
سامری گوساله اش را با زینت القوم ساخت .دقیقا همین عبارت را برای قارون هم استفاده می کند .
در ادامه خداوند می خواهد به مردم بفهماند حرکت مالی که قارون انجام داد نتیجه اش سامری می شود و در جامعه به جای خدا پرستی جایگزین می شود .
بترسید و بترسیم از پول ، زیرا خیلی از آدم ها را تغییر می دهد.
التماس دعای فرج

مهدیار
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند متعال در سوره مائده می فرماید؛ دوست ترین افراد به شما مومنان کسانی هستند که می گویند ما مسیحی و نصرانی هستیم. دلیل آن چیست؟ چون آن ها مستکبر نیستند، یعنی اصل جریانی که در مقابل حقیقت ایستادگی دارد استکبار است. اگر حقیقت به درستی به آن ها عرضه شود می پذیرند.
یکی از یاران امام حسین (ع) به اسم وهب نصرانی کسی که خیلی نماز نخوانده، روزه نگرفته و شاید در طول عمرش حج هم نرفته بود. حضرت عیسی را خاتم الانبیا می دانست. اما بر می گردد و حالا که برگشته محکم پای امام حسین (ع) می ماند.
مادر وهب شاهکاری می کند که بسیار زیباست وقتی سر پسرش را برایش می آورند ایشان سر را پرت می کنند و می گویند چیزی که ما در راه خدا داده ایم را پس نمی گیریم.
وهب نصرانی یک کلید راه و یک مسیر روشن برای من و شماست که امام حسین (ع) روشن کرد.
یعنی این مسیحی ها اگر حق بر آن ها عرضه شود برمی گردند، مسیحی  دیگری که در کربلا حضور دارد و برای بریدن سر امام حسین (ع) می آید چون هیچ مسلمانی حاضر نمی شود این کار را انجام دهد. وقتی این فرد جلو می آید خواب دیشب خود را به یاد می آورد که در عالم رویا حضرت مسیح (ع) به ایشان گفتند که مرا پیش پیامبر(ص) سر افکنده نکنید، و او بر می گردد.
متاسفانه یک نامسلمان یک چیز شبیه به تکفیری ها و داعشی ها به اسم شمر ابن ذی الجوشن این کار را انجام می دهد.
شمر یک نامسلمان بود نه به این معنی که نماز نمی خواند و یکسری احکام را انجام نمی داد، بلکه شمر مستکبر بود.
نمازی که این تکفیری ها می خوانند و به اسم قرآن و پیامبر(ص) سر می برند، این ها وقتی امام زمان(عج) را نمی شناسند مثل همین نماز خواندن ابلیس است، از ابلیس بیشتر می توانند نماز بخوانند ابلیس شش هزار سال عبادت کرده بود!
متاسفانه امروز داعش خودش را منتظران امام زمان(عج) معرفی می کند و جهان مسیحیت با این تبلیغات این مسئله را دارد باور می کند.
نگذارید نگاه مسیحیت به حقیقت امام زمان(عج) منفی شود. اصل حقیقت امام زمان(عج) را به جهان مسیحیت معرفی کنید برای مثال کلیپ با زیر نویس انگلیسی بسازید و حضرت را درست معرفی کنید، این حداقل کاری است که می توان برای امام زمان(عج) انجام داد.

التماس دعای فرج
مهدیار

بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مسائل کلیدی قرآن که متاسفانه خوب دیده نشده، این است که انسان ها اگر با خداوند عهد میبندند باید پای حرفشان بمانند، هر عهدی این ویژگی را دارد.
شما وقتی یک قراردادی را با یک نفر می نویسید هزینه ی فسخ دارد، چرا؟ چون وقت و سرمایه ی طرف مقابل را تلف کردید.
یکی از آن عهدهای محکم که در قرآن بسته شده، عهد امامت است
{ وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ/۱۲۴/بقره} در این آیه نگاه کنید می بینید خداوند از امامت به عنوان عهد یاد می کند.
برای همین است که خداوند بنی اسرائیل را در قرآن لعن کرده و هدایت خودش از آن ها را سلب می کند.
{ فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً/۱۳/مائده} در این آیه خدا اشاره می کند که لعنتشان کردیم وقتی عهد را شکستند. بنی اسرائیل عهد بسته بود که حکومت ولی معصوم تشکیل دهد که عهدش را شکست.
مردم کوفه عهد بستند و برای امام حسین (ع) نامه نوشتند، اما چه کردند؟ عهد خود را شکستند و مسلم را در کوفه تنها گذاشتند.
مردم ما هم که امروز عهد بستند و می گویند، خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما اگر از این عهد دست بردارند سیلی محکمی خواهند خورد، این وعده ی الهی است.
یکی از کسانی که امام حسین را دعوت می کند حبیب ابن مظاهر است. وقتی نامه ی امام حسین (ع) به حبیب می رسد ایشان شبانه به سمت امام حسین (ع) حرکت می کند. این نامه ی خیلی هم عاشقانه است شاید خیلی از ما آرزو کنیم که یک روز امام زمانمان ما را این طور خطاب کند "من الغریب الی الحبیب " چقدر زیباست، در اینجا امام حسین (ع) از غربت خودش صحبت می کند.
با این که منطقه علوی نشین کوفه توسط نیروهای امنیتی ابن زیاد دور تا دور محاصره شده اما باز هم حضرت حبیب خودش را به امام زمانش می رساند و ایشان نقض عهد نکردند.
مردانه پای امام زمانش ایستاد و بر سر نماز اباعبدالله (ع) به شهادت رسیدند.
مشکل محبان و شیعیان اهل بیت در کوفه این نبود که چرا امام حسین (ع) را دعوت کردند!
باید تمام کسانی که در کوفه بودند علیه نیروهای امنیتی شورش می کردند و خودشان را به امام زمانشان می رساندند این اصل ماجرا بود.
مردم کوفه عهد شکستند و ملعون تاریخ شدند، کوفه بعد از امام حسین (ع) تا به امروز رنگ آرامش به خود ندیده، چون عهد شکست از خدا سیلی خورد و ملعون درگاه الهی شد.
التماس دعای فرج


مهدیار

بسم الله الرحمن الرحیم
زمانی که خورشید در وسط آسمان پیدا می شود ستاره ها دیده نمی شوند. اما خیلی زمان ها خورشید در آسمان است اما ماه هم دیده می شود.
خورشید درخشان امام حسین (ع) باعث می شود خیلی از ستاره ها دیده نشوند این از ویژگی های قمر منیر بنی هاشم است.
بدون شک یکی از درخشان ترین چهره ها در کربلا حضرت عباس (ع) است .
شاخصه اصلی حضرت عباس چیست؟
به جرائت می توانم بگویم که انگار حضرت عباس (ع) آیینه امام حسین(ع) است.
یعنی سعی می کنند هیچ چیز از خودشان نباشد وهر آنچه که امام زمان می خواهند همان را انجام دهند.
شما از زمان خروج اباعبدالله الحسین (ع) تا رسیدن حضرت به کربلا هیچ کلمه و حرفی از حضرت عباس(ع) نمی شنوید .
اما بقیه امام حسین(ع) را نصیحت می کنند. واین افراد آدم هایی هستند که خودشان را صاحب نظر می دانند نظیر :
"عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر ، عبدالله بن جعفر".
و همه ی این عبدالله ها، اباعبدالله را نصیحت می کنند.
حضرت عباس (ع) به طرف امام حسین ( ع) می آیند و روبه روی ایشان می ایستند و می فرمایند : "ضاقت صدری" یعنی سینه من از شهادت علی اکبر در حال ترکیدن است. بگذارید بروم و بجنگم و انتقام بگیرم.
امام می فرمایند : برو وآب بیاور.
حضرت عباس( ع) دنبال آب نرفته اند دقت کنید آب در این جا مصداق و مثال است.
اما آن چیزی که باید اتفاق بیفتد این است که حضرت عباس(ع) از آوردن آب به حرف امام زمان برسد .
حضرت عباس شخصیت خودشان را اینگونه معرفی می کنند یعنی دشمن به فکرشان هم خطور نکند که شاید عباس بن علی برگردد. امان نامه را پاره می کند وبه طرفی پرتاب می کنند و بر سر شمر بن ذی الجوشن فریاد می کشند .
مبادا امروز ما جزو کسانی باشیم که امان نامه ها را بپذیریم در حالی که خیمه ی امام زمان در تحریم است.
داستان کربلا داستان امروز است .
باید کربلا و حوادثش را امروزی ببینید .
الهم عجل لولیک الفرج

مهدیار

بسم الله الرحمن الرحیم
یک جایی هست که شما شک ندارید که آقا صاحب الزمان (عج) در آنجا حضور دارند، آن هم روز عرفه در صحرای عرفات است.
یکی از بزرگان خدمت آقا صاحب الزمان(عج) رسید، می پرسند آقا ما شما را در عرفات کجا پیدا کنیم؟ آقا فرمودند بروید خیمه ای که روضه ی عمویم عباس(ع) برپاست.
معصوم می فرماید: پیش امام سجاد (ع) نام حضرت عباس (ع) که می آمد حضرت تاملی می فرمود، یک بغضی گلوی مبارک را می گرفت و می فرمودند: خدا عمویم عباس را بیامرزد، عجب بصیرتی داشت.
عبارتی از اباعبدالله الحسین (ع) نقل شده، وقتی حضرت رسیدند بالای سر حضرت عباس (ع) فرمودند: جانم به فدایت برادر بلند شو برویم. امام معصوم به غیر معصوم می گوید جانم به فدایت.
ایشان چه شخصیتی داشتند که رفتنشان امام معصوم را مستاصل کرد.
زیارت نامه ی حضرت عباس (ع) از معصوم نقل شده، وقتی این زیارت نامه را می خوانید یک عبارتی دارد که تن آدم را می لرزاند، امام صادق فرموده: لعنت بر هرکس که توی عباس را نشناخت. ملعون است کسی که عباس (ع) را نشناسد.
برای شناخت امام حسین(ع) چاره ای نیست جز این که از عباس شناسی شروع کنید. اصلا حرم اباعبدالله (ع) که می خواهید بروید اول به حرم حضرت عباس (ع) می روی عرض ادب می کنید بعد به حرم سیدالشهدا (ع) می روید.
نام ورود به قلب اباعبدالله (ع) نام مبارک حضرت عباس (ع) است و نام ورود به قلب حضرت عباس (ع) نام امیرالمومنین (ع) است.
وقتی ملعون شمر امان نامه برای حضرت عباس (ع) فرستاد، حضرت امان نامه را پاره کرد، اشک می ریخت. می گفت شمر چه در من دید که جرات کرد برایم امان نامه بیاورد. خدایا ببخش، من کجا کم گذاشتم کجای رفتار عباس غلط بود.
در تاریخ آوردن که حضرت عباس (ع) را دیدن که یکی یکی برادرانش را قبل از خودش به میدان می فرستد. از حضرت سوال کردند یا عباس چرا اول برادرهایت را به میدان می فرستی؟ فرمود امروز امامم داغ برادر می بیند می خواهم در داغ برادر دیدن هم شبیه او باشم.
چقدر به این فکر کردید شبیه امام زمانمان باشیم؟ عباس (ع) مبنا را به این گذاشته بود که هر چه بیشتر خودش را شبیه امام زمانش کند.
برای رسیدن به امام زمان (عج) باید شبیه عباس بود، به این فکر کنید اگر حضرت عباس(ع) الان می بود کدام بار مانده ی حضرت حجة ابن الحسن عسکری را بر می داشت، منم همان کار را انجام بدهم.
التماس دعای فرج


مهدیار

یکی از امور خارق‌العادة ای که برخی از مورخان، محدثان و مقتل‌نویسان بدان اشاره کرده‌اند: جریان بردن سر امام به شام است،
جریان سخن گفتن سر امام حسین با یک راهب و اسلام آوردن وی
دگرگونی سکه‎های طلا یا نقره ـ که از سوی راهب به حاملان سر در قبال گرفتن سر امام داده شده بودـ به سفال یا سنگ از جمله معجزات آن حضرت می‌باشد.
در این باره راوندی (م 573 ق) به نقل از سلیمان‌بن‌مهران اعمش، گزارش ذیل را آورده است:
در موسم حج مشغول طواف بودم که مردی را دیدم چنین دعا می‌کرد:‌ خدایا! مرا ببخش، هرچند می‌دانم که نخواهی بخشید. از این سخن لرزیدم. نزدیکش رفتم و گفتم: ‌ای شخص تو در حرم خدا و حرم پیامبری. این ایّام حرام هم، در ماهی بزرگ است، چرا از آمرزش الهی ناامیدی؟
گفت:‌گناهم بسی بزرگ است. گفتم: بزرگ‎تر از کوه تَهامه؟ گفت: آری. گفتم : با کوه‎های رواسی برابری می‎کند؟ گفت: آری، اگر می‌خواهی بگویم. گفتم: ‌بگو. گفت: بیا از حرم بیرون برویم. از حرم بیرون رفتیم. گفت: من یکی از افراد سپاه شُومِ عمرسعد ملعون بودم. آن‌گاه که حسینکشته شد، من یکی از چهل نفری بودم که سر مطهّر را از کوفه نزد یزید بردند. در مسیر شام در دیر مسیحیان فرود آمدیم. سر به نیزه بود و همراهش نگهبانان بودند. وقتی که طعام را آماده کردیم و برای خوردن غذا نشستیم. ناگهان دستی را دیدم که بر دیوار آن دیر می‌نویسد:
أتَرجُوا اُمّةٌ قَتَلَتْ حُسَیناً شفاعةَ جَدِّه یَومَ الحِساب
«آیا ا‎متی که حسین را کشتند، روز قیامت امید شفاعت از جدش دارند؟»
از آن حادثه بسیار بیمناک شدیم. بعضی از ما برخاستند تا آن دست را بگیرند، ولی ناپدید شد و یارانم سر سفرة غذا برگشتند. ناگهان دیدیم همان دست برگشت و چنین نوشت:
فَلا وَ اللهِ لَیسَ لَهُم شَفیع وَ هُم یَومَ القِیامَةِ فِی الْعَذاب
«نه به خدا سوگند، آنان شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود.»
همراهان ما به طرف آن دست بلند شدند (تا آن را بگیرند) امّا دوباره ناپدید شد. پس (یارانم به سر سفرة غذا) برگشتند. و آن دست (برای بار سوّم) آشکار شد و چنین نوشت:
وَ قَد قَتَلُوا الْحُسَیْنَ بِحُکم جَوْرٍ وَ خالَفَ حُکْمُهُم حُکمَ الکتاب
«حسین را با فرمانی ستمگرانه کشتند و فرمان‎شان مخالف حکم قرآن بود.»
من دست از غذا خوردن کشیدم چون دیگر اشتها نداشتم. راهبی از دیر خود نظاره‎گرِ ما بود، و دید که از آن سر نوری به بالا می‌تابد و سپس متوجّه نگهبانان شد. راهب به نگهبانان گفت: شما از کجا آمده‌اید؟ گفتند: از عراق آمده‌ایم، ما با حسین جنگیدیم. پرسید:‌ حسین پسر فاطمه و پسر پیامبرتان و پسر عموزادة پیامبرتان؟ گفتند: ‌آری. گفت: مرگتان باد! به خدا اگر عیسی‌بن‌مریم پسری داشت، او را بر چشم‌هایمان حمل می‎کردیم. ولی اینک از شما خواسته‌ای دارم. گفتند:‌ چیست؟ گفت: به سرکردة خود بگویید من ده‌هزار دینار دارم که از پدرانم به ارث برده‌ام. آن را از من بگیرد و این سر را تا هنگام کوچ،‌ در اختیار من بگذارد و موقع رفتن، آن سر را به او برمی‌گردانم. این جریان را به عمرسعد (و یا به نقل صحیح تر زَحربن‌قَیْس یا محفِّزبن‌ثعلبة و شمربن‌ذی‎الجوشن) خبر دادند، گفت: پول‌ها را بگیرید و تا وقت رفتن، سر را به او بسپارید. پیش راهب رفتند و گفتند:‌ پول را بیاور تا سر را بدهیم. راهب، دو کیسه که در هر کدام پنج‌هزار دینار بود، به آنان داد. عمرسعد دستور داد تا ناقد و وزن کننده، آنها را بررسی و وزن کردند. آن‌گاه او پول‌ها را به کنیزش داد و دستور داد سر را به راهب بدهند. راهب سر را گرفت و آن را شست و تمیز کرد و با مشک و کافوری که داشت، خوشبو کرده و در پارچة حریری گذاشت و در دامان خود نهاد و پیوسته بر او گریه کرده و اشک می‌ریخت تا آن که صدایش کردند و سر را از او طلبیدند. وی خطاب به سر مطهّر گفت:‌ ای سر، من جز خودم چیزی ندارم. فردای قیامت پیش جدّت محمد ـ ص ـ گواهی بده که من شهادت می‌دهم که جز خدای یکتا معبودی نیست و [شهادت می‌دهم که] محمد ـ ص ـ بنده و فرستادة اوست. من به دست تو مسلمان شدم و غلام تو هستم. آن‌گاه به نگهبانان گفت: من می‌خواهم با فرماندة شما حرفی بزنم و بعد سر را بدهم. عمرسعد نزدیک آمد. راهب به او گفت: تو را به خدا و به حق محمد ـ ص ـ سوگندت می‌دهم که دیگر با این سر، آن‌گونه رفتار مکن و این سر را از صندوق بیرون نیاور، عمرسعد گفت: چنین می‌کنم. سپس سر را به آنان داد و از دیر فرود آمد و به کوه زد و به عبادت خدا پرداخت. عمرسعد هم رفت ولی با سر مثل گذشته رفتار کرد. چون نزدیک دمشق رسیدند، عمرسعد به همراهانش گفت: فرود آیید. و از کنیزش خواست تا آن دو کیسة پول را بیاورد. او آورد و جلویش گذاشت. نگاهی به مُهر آن افکند و دستور داد کیسه‌ها را بگشایند. دید پول‌ها به سفال تبدیل شده است و در یک روی آن نوشته است«وَ لاتَحسَبنَّ‌ ‌اللهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» (ابراهیم،42) و بر روی دیگرش نوشته« وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» (سوره شعراء، آیة 227) عمرسعد گفت:‌ إنّا لله وَ إنّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ. دنیا و آخرت را باختم. بعد به غلامانش گفت :‌آنها را در نهر آب بریزید. فردایش وارد دمشق شد و سر مطهّر را پیش یزید ملعون برد. (این داستان را می‌توانید در منابع زیر مشاهده فرمایید: قطب‌الدّین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص 578ـ580. ابن‌حبّان (کتاب الثقات، ج2، ص 312)، ابن‌شهرآشوب (مناقب آل‌ابی‎طالب، ج4، ص 67)، سبط‌بن‌جوزی (تذکرة‌الخواص، ص264) و خوارزمی (مقتل‌الحسین، ج2، ص103 ـ 102)نیز این جریان را به اختصار و تفاوت‎هایی گزارش کرده‎اند).

مهدیار

مهدی (علیه السلام) در ادیان و ملل دیگر 


     shia muslim

مختصری از بشارات کتب آسمانی گذشته و عقاید موجود در ملل گذشته نسبت به منجی


مقدمه

اعتقاد به منجی از سرشت الهی انسانها نشأت می‌گیرد و همین اعتقاد است که امید را در قلبها زنده می‌کند. ولی بصورت عام این اعتقاد در کتب اقوام باستان انعکاس پیدا کرده است، با اینکه روایت منجی، روایتی است اختلاف برانگیز، ولی جلوه آن در تمامی ملل خودنمایی می‌کند، که البته زاییده این اعتقاد بسیاری از مذاهب است. ولی پیشگویی‌هایی که در میان ملل مرسوم بود، صد البته ارتباطی انکارناپذیر با منبعی فرا‌مادی (وحی) دارد زیرا که در تمامی ملل،

مهدیار